المَرءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلیَنظُرْ أحَدُکُم مَن یُخالِلُ
آدمى بر آیین دوست خود است؛ پس هر یک از شما مراقب باشد که با چه کسى دوستى مى‌کند

گفتاری پیرامون شورای فقها(نگهبان)
    
بازدید: 1184
    

بنام خدا


گفتاری پیرامون شورای فقها(نگهبان)


مردم هرکشور دارای فرهنگ خاص خود بوده که شیوه زندگی آنها تعیین می کند.این فرهنگ حاصل تحقیق متفکرین آن جامعه می باشد.
محقفین هر جامعه با توجه به نیاز مردم و شرایط جغرافیایی ،همچنین مجموع استعدادهای موجود در آن کشور، اصول و روشهایی
را ارائه می دهند و مردم براین اساس تشکیلات و ساختارهای فردی و جمعی خود را شکل می دهند.

با توجه به رقابت هایی که بین جوامع مختلف بر سر منافع روی می دهد،لازم است اندیشمندان برای جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه
 تدابیری را در این تشکیلات لحاظ نمایند.
در کشور ایران مردم با محور قرار دادن مبانی دین اسلام، دولت انتخابی خود را تحت تدابیری از نفوذ اجنبی حفظ می نمایند.

در مکتب شیعه ،مرجعیت در راس قدرت و حافظ دین بوده ،بطوریکه فرمان ایشان لازم الاجرا است،تا جائیکه پیروان در انجام آن، دست به جانفشانی می زنند.

با توجه به تعدد مراجع و خطیر بودن امر نظارت بر تشکلات دولت ،شورائی از فقها مسئول انتخاب شخصی به نمایندگی از طرف
سایر مراجع مورد اعتقاد مردم و فیلتری جهت جلوگیری از نفوذ تفکر ضد دینی به این تشکیلات می باشند.
آنچه سلامت رهبر انتخابی و شورای فقها را ضمانت می کند،فقاهت آنهاست چرا که از جمله شروط فقیه بودن،واجد بودن این دو شرط است:
الف) متبحر(مجتهد) بودن در علوم دینی
ب)داشتن تقوای لازمه ی فقاهت 


و داشتن  شروط مذکور، موجب استقلال رای در این شورای می شود،که این مسئله خود دو نتیجه ی مهم در پی دارد:


۱-انتخاب شخصی صالح ، عالم و مدیری شایسته و باتقوا برای محوریت کل قوا بعنوان رهبر

۲-جلوگیری از ایجاد تضاد قوانین مصوبه  این شورا با قوانین مجلس همراه  با رعایت حدود شرعی 


از ویژگی های اختیارات رهبر و شورای فقها ،جلوگیری از عوام فریبی دشمنان در انتخابات است که سعی می کنند با فریفتن اقشار مختلف به طرق گوناگون ،کرسی قدرت و کنترل مملکت را به دست بگیرند.

قابل توجه است که بدانیم ،سالها شعار جدائی دین از سیاست عهده دار اجری این دسیسه بود ولی اکنون که مردم محوریت قوانین دینی را پذیرفته و تا مرحله شهادت پای آن ایستادگی کرده اند، شعار محدود کردن اختیارات رهبری مطرح شده است.


از آنجائیکه رهبر، نماد حضور مرجعیت دینی در راس امور مملکت است، نتیجه می گیریم که محدود کردن رهبر یعنی بستن دست
مراجع در خنثی کردن دسیسه های عوامل نفوذی، یعنی همان توطئه ای که سالهای سال در طول تاریخ شیعه انجام شد.


لذا مردم تحصیلکرده و روشنفکر بایستی نواقص و ایرادات مطروحه را جهت ایجاد هرگونه تغییر در این خصوص ، به فقهای موجود در کل کشور انتقال داده ، تا از طریق ایشان ، اصلاحات صورت پذیرد ، زیرا طرح آن بین عموم مردم ،نتیجه ای جز تفرقه وجنگ فرقه ای به دنبال نخواهد داشت.



  نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.